آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

لحظه های من طعم انتظار می دهند

هرسال نزدیک عید که میشه شور و هیجان خاصی برای آماده کردن سفره هفت سین دارم   سبزه رو خودم میکارم  تک تک ظرفای هفت سین رو خودم آماده و تزیین میکنم دوست دارم همه چی رو خودم درست کنم و چیزی از بازار نخرم ...... ولی با همه این شور و هیجان ها ته دلم یه خلع حس میکنم. احساس میکنم با وجود همه اینها هنوز یه چیزی کم دارم ..... من این روزا حسابی تو را کم دارم این روزا انگار اصلا نمیشه به تو فکر نکنم که چقد برام عزیزی هر چند میدونم پراز شیطنت های کودکانه ایی و من پراز سخت گیری های مادرانه تو مثل بهانه ایی تو مثل بهاری تو مثل تمام هر چه تا بحال داشتم نیستی... تو بهترین حسی برایت لحظه ها را بعد از عید پر از انتظار ...
29 بهمن 1394

تلخ وشیرین

سلام دوستای خوب وبلاگیم دیروز یه اتفاق خوب داشتم و یه اتفاق بد. بعد از چند ماه انتظار بلاخره دیروز رفتم که ادامه کارهای استخدامیمو انجام بدم سه تا نامه بهم دادن یکیش برای انجام آزمایشات پزشکیم دومی برای تشخیص هویت و سومی رو باید ببرم داشگاه محل تحصیلم که مدرک اصلی کارشناسی مو بگیرم برای رفتن به دانشگاه سابقم خیلی هیجان دارم حدود 5 ساله اونجا رو ندیدم .  اگه خدا بخواد ان شالله از سال آینده بعد از گذروندن دوره کارورزی شروع به کار میکنم خیلی وقت بود که زندگیم یکنواخت شده بود رفتن سر کار برای من یک زندگی جدیده. و حالا خبر بد . من این ماه نسخه ماهک رو استفاده کرده بودم که متاسفانه دیروز توی اوج خوشحالیم  پرید شدم .  البته به ...
14 بهمن 1394

نسخه ماهک

چند ماه پیش توی وبلاگی به اسم ماهک نسخه بارداری پیدا کردم که چند نفر با استفاده از اون نسخه همون ماه باردار شده بودن من جمله خود ماهک . تصیمیم گرفتم یه بار امتحانش کنم بالاخره این ماه داروهاشو تهیه کردم و از امروز که روز اول پری بود شروع کردم به خوردن جوشانده. تلخ نیست  ولی بدمزس . روزی 2-3 لیوان  سه روز اول پری باید بخورم . نمی دونم تاثیر داره یانه ولی بحر حال نتیجه هم نده برای پاکسازی رحم خوبه . امیدوارم نتیجه مثبت بگیرم . برام خیلی دعا کنید 
13 دی 1394

برای فرزند آینده ام

عزیزترینم، فرزندم، من مادرت هستم... هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد، من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابیهای شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت؛ تا بدانم حجم یک لبخندکودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد؛ من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین، بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست؛ من هیچ نمیخواهم هیچ، هیچ روزی به من تعلق ندارد،همه ساعتها و ثانیه های من تویی  ومن دست کودکیت را میگیرم تابه فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است  بر تو وهیچ منتی ازمن بر تو وارد نیست که من با اختیار به عشق تو را به این دنیا آورده ام.   ...
21 آذر 1394

نامه ای به امام حسین ( ع )

مامانم یه هفته پیش رفت  زیارت کربلا .. ما که لیاقت زیارت نداشتیم. برای همین برای امام حسین یه نامه نوشتم که مامانم از طرف من بندازه توی ضریخ امام حسین ..اونقدر روسیاهم که حتی لیاقت نامه نوشتن رو هم ندارم ولی نوشتم به امید نگاهی به امید جوابی . امام حسین ما رو ببخش که فقط موقع گرفتاری و مشکلات یادت میوفتیم. ولی امام عزیز مگه ما بنده های روسیاه موقع گرفتاریا به جز شما کیو داریم که واسطه قرار بدیم . شاید خدای بزرگ به واسطه شما و به خاطر شما  مشکلات ما رو حل کنه .  امام مهربون تو رو به علی اصغرو حضرت رقیه ات  نامه منو بی جواب نذار.  دامن همه مادرای منتظر رو سبز کن زائر کرب وبلا گفت خداحافظ و رفت  دل من پشت سرش کاس...
5 آذر 1394

حال دلم خوب نیست

دلم میخواد برم یه جای دور ... یه جایی که هیچ کس نباشه ..یه جا که فقط من باشم و همسرم و خدای عزیزم .. یه جایی که هیچ حرفی از بچه نباشه  یه جایی که هیچ ازم نپرسه چرا بچه دار نمی شی  چرا نمیری دکتر  یه جایی که هیچ کس ازم نپرسه چرا خونه نمیخرین چرا هنوز مستاجرین . جایی که هیچ آدم فضولی نباشه خدایا به دادم برس...حالم اصلا خوب نیست ..
23 آبان 1394

سالگرد ازدواج

4آبان سالگرد  ازدواجم بود. از طرفی خاطره قشنگ شب ازدواجم که بهترین شب  زندگیم بود خوشحالم میکرد.و از طرفی یاداوری این مسله که یک سال دیگه هم در انتظار گذشت ناراحتم میکرد.  سه سال گذشت  خیلی  سخت گذشت خیلی سخت.. شاید سه سال مدت زیادی نباشه ولی وقتی منتظری زمان خیلی کند و سخت میگذره .. دهه اول ماه محرم روضه های زیادی شرکت کردم  با روضه علی اصغر گریه کردم زار زدم  برای خودم و همه دعا کردم  بلکه جواب بگیرم خدای خوبم خودت خودت بهتر از هرکسی میدونی ما توان پرداخت هزینه سنگین دکترا رو نداریم . ای وی اف هزینش خیلی زیاده تازه معلوم نیست بعد از کلی زحمت و هزینه   جواب بگیریم یا نه. پس خودت بهم شفا بده...
10 آبان 1394

بدون عنوان

در انتظار توام جز بودنت هیچ معجزه ای آرامم نمیکند... خدایا آیا من لیاقت معجزه  را  دارم...؟؟
3 آبان 1394

کوچولوی من بیا...

رضا کوچولوی عزیزم . روزی هزار بار لحظه به وجود اومدنت لحظه شیرین مثبت شدن آزمایش. لحظه به دنیا اومدنت . اولین لحظه بغل کردنت ،شنیدن صدای قشنگ گریه ها و خنده هات رو  با خودم مرور میکنم و تو خیالم باهات حرف میزنم . رضا کوچولوی عزیزم  تا مامان زینب از دوریت دیوونه نشده بیا . دیگه خسته شدم از حرفها و نگاههای آزاردهنده مردم .دیگه حتی دعاهای مردمم برام آزار دهنده است. تورو خدا بیا
22 مهر 1394

...

یه ماه پیش رفتم آزمایش دادم . دوباره کیست  .. دوباره چسبندگی . دیگه خسته شدم از خبر بد...
20 مهر 1394