حال این روزای من
حال این روزای من این روزا دارم قرص هایی که دکتر بهم داده مصرف میکنم هنوز فرصت نشده بریم برای سونو آزمایش . احتمالا آخر این ماه بریم . امیدوارم مشکلی پیش نیاد . اون خانمه که باردار شده بود و نوبت دکترشو داد به من متاسفانه توی 6 ماهگی بخاطر تزریق یه آمپول اشتباه توسط یه مامای تازه کار خونریزی کرد و بچه اش سقط شد . خیلی براش ناراحت شدم. خدا بهش صبر بده
از یه خواب خوب بگم .. صبح روزی که که قرار بود برای اولین بار برم مطب دکتر جدیدم خواب دیدم توی حرم امام رضام و مطب دکتر یه گوشه از حرم توی صحن انقلابه جمعیت زیادی داشتن میرفتن سمت مطب منم همراه جمعیت توی حرم داشتم میرفتم سمت مطب دکتر که از خواب بیدار شدم . بخاطر همین احساس خوبی نسبت به این دکتر پیدا کردم. تصمیم گرفتم اگه روزی نتیجه گرفتم . خوابمو برای دکترم تعریف کنم . . امیدوارم این دکتر وسیله ای از طرف خدا برای درمان بیماریم باشه . امیدوارم مادر شدنم نزدیک باشه . امیدوارم رضا کوچولوم بزودی بیاد و حال دلم خوب بشه. دعام کنید..
عزیزم خیلی خواب خوبی دیدی ها ! شک نکن نی نی به زودی میاد .
راستی عزیزم برات آرزو میکنم توی شغل هم موفق باشی.
زینب جونم نی نی در راهه . به زودی بهت اعلام وجود میکنه این خط اینم نشون
منم مثل تو خیلی وقته که منتظر بچمم که بیاد پیشم، دوسال پیش برای سه ماه حس مادرانه رو تجربه کردم ولی خدا خییییلی زود امانتیشو ازم پس گرفت، قلب بچم تشکیل شده بود و همه چیزش خیلی خوب بود ولی برای سونوی هفته 12 که رفتم یهو خانوم دکتر بهم گفت که بچم نبض نداره و من مجبور شدم کورتاژ کنم، حتی فکر اون روزا هم حالمو بد میکنه، الآن دو ساله که بازم انتظار میکشم که خدا دوباره بهم عنایت کنه، البته نه مثل قبل اینقد کوتاه، ایندفعه پیشم بمونه تا آخرش ، تو هم واسم دعا کن؛ منم واست دعا میکنم؛ شاید دعاهامون در حق همدیگه زودتر برآورده بشه