آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

دارم خاله میشم

1394/7/20 14:12
نویسنده : زینب
564 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای خوبم  مدتیه خیلی دیر به دیر میام . نت ندارم

بلاخره بعد از 30 سال منم خاله شدم  . خواهرم که یکسال پیش ازدواج کرد الان بارداره  براش خوشحالم . ولی ته دلم برای خودم ناراحتم آخه اون دوسال بعداز من ازدواج کرد . 

امروز خونه مامانم بودم . شنیدم که تلفنی داشت به خواهرم میگفت خیلی مواظب باش چیز سنگین برندار  زیاد خم و راست نشو .  .. دلم گرفت  شاید فکر کنید خودخواه و حسودم   ولی واقعا دست خودم نیست خیلی حساس شدم این روزا  حالم خیلی گرفته. البته برای پدر و مادرم خوشحالم چون بلاخره دارن پدر بزرگ و مادربزرگ میشن  اگه خدا بخواد. 

هنوز به خواهرم تبریک نگفتم چون خودش هنوز خبر بارداریشو بهم نداده من ازمامانم شنیدم منتظرم خودش بهم زنگ بزنه و بگه . نمیدونم شایدم کارم اشتباهه.

 

امیدوارم به زودی نوبت منم بشه حال دلم اصلا خوب نیست. تو رو خدا برام خیلی دعا کنید

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان علی مردان
20 مهر 94 15:10
تبریک میگم زینب جووون که داری خاله میشی. منم وقتی عنوان پستت رو دیدم دلم گرفت اما ایشااله به زودی قسمت تو هم میشه عزیزم همینکه دوتا تون نازا نیستین خیلی خوبه دیر و زد داره اما سوخت و سوز نداره باردار میشی مرحله آخرش کاشتنه پس بدون که حتما مادر میشی ولی حالا یکم دیرتر یکم زدتر. عزیزم تو به خواهرت زنگ بزن و تبریک بگو چون اون اگه بهت زنگ بزنه که خواهر نیست یه خواهر دلش نمیاد خبر شادیش رو بده به تو و بدونه دلت ناراحته گلم اون داره خواهری میکنه که نمیگه بهت دلش نمیاد تو رو با خوشحالیش ناراحت کنه. انشااله به زودی هم قسمت خودت بشه گلم خیلی خوشحالم کردی با اومدنت همش میخواستم بیام وبت خبرت رو بگیرم ولی ترس از این داشتم شاید با اومدنم خوشحال نشی و بی حوصله باشی. عزیزم کارت چی شد؟
زینب
پاسخ
سلام مامان علی کوچولو. خودم بهش تبریک گفتم. کارم هم اگه خدا بخواد داره درست میشه . کارای اداریش زمان میبره .
مامان علی مردان
23 مهر 94 11:58
سلام عزیزم خدا رو شکر ایشااله به زودی مراحل اداریش هم تموم بشه