آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

یک ماه پر از اتفاق

1399/9/17 14:01
نویسنده : زینب
340 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 

بعد از مدتها اومدم

چندین بار می خواستم بنویسم حوصله شو نداشتم

هنوزم حوصله شو ندارم فقط اومدم خاطره آبان ماه 99 رو ثبت کنم 

منتظر بودم ببینم نتیجه چی میشه بیاک بنویسم ولی الان که اومدم حوصله ای نیست

من یک بار دیگه پانکچر و بعدش انتقال ناموفق رو تجربه کردم  منتظر بودم وسط پاییز خونه دلم بهار بشه ولی نشد. 

سری های قبل بعد از هر شکست دوباره با انگیزه بیشتر دست به زانو میزدم و بلند میشدم ولی الان هیچ امیدی ندارم شاید دیگه هیچ وقت سراغ دکتر نرم شایدم بعد از یک دوره طب سنتی دوباره یک دوره درمان رو شروع کردم

فعلا در خنثی ترین حالت ممکن به سر می برم  هیچ تصمیمی برای آینده نگرفتم 

امیدوارم هر چه به صلاحه پیش بیاد

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
17 آذر 99 18:23
با افتخار دنبال شدید
الهه
23 آذر 99 23:06
سلام اجی خوبی ان شاءالله درست میشه همه چی 
الهه
5 دی 99 14:43
سلام اجی خوبی پست جدید گذاشتم اجی تونستی سر بزن ممنونم 
الهه
25 اسفند 99 15:18
سلام اجی خوبی امروز و فردا اپم تونستی بهم سر بزن ممنونم ازت
الهه
30 اسفند 99 11:41
سلام اجی خوبی امروز پست جدید گذاشتم تونستی سر بزن ممنونم 
زینب
پاسخ
😘
مامان علی آقامامان علی آقا
28 فروردین 00 16:20
سلام زینب جون خوبی گلم. نیستی فدات شم، اومدی حتماخبر بده عزیزم
زینب
پاسخ
سلام عزیزم ممنون که به فکرم بودی - والا زندگی یکنواخت میگذره. کار - خونه- خواب- خوراک     اتفاق خاصی نبود  خیلی وقته اینجا چیزی برای نوشتن نداشتم
فاطمه
22 مرداد 01 1:41
سلام خوبین؟اگر حوصله پیگیری درمان رو فعلا ندارید توی خونه اصلاح سبک زندگی انجام بدین که حذف قند و شکر و اصلاح خواب  و دوری استرس اصلی ترین هاشن..پیج اینستای فلورا تاجیکی رو فالو کنید لایو هاش رایگانن،اصلا چیزای عجیب غریب نیستن،
زینب
پاسخ
سلام چشم حتما