بازگشت به نقطه 0
سلام دوستای وبلاگیم. نم دونم هنوز منو دنبال می کنید یا نه . آخرین باری که پست گذاشتم 5 فروردین 98 بود یعنی 4 ماه پیش.
توی این مدت دوباره از صفر شروع کردم این بار اهواز با دکتر دیباوند
3 سال از عمرم و وقتمو و پولمو صرف دکترای مرکز اصفهان کردم و دوباره برگشتم به خونه اول (دکترای اهواز ). نمیخوام بگم عمر و پولم هدر رفت. درسته سنم رفت بالا درسته پول زیادی خرج کردم و به نتیجه نرسیدم ولی خوشحالم که تلاشمو کردم اگه دست روی دست میزاشتم و هیچ کاری نمی کردم اونوقت میشد وقت تلف کردن. بالاخره اصفهان هم برای خودش هم فال بود و هم تماشا. کلی واسه خودمون گشتیم و لذت بردیم.
دکتر دیباوند یه خانم دکتر با حوصله و خوش اخلاقه به جرات می تونم بگم اولین دکتریه که واسم وقت گذاشت و کل مدارکمو رو چک کرد و به حرفام گوش داد. تعریف کارشو زیاد شنیدم امیدوارم واقعا همینجوری باشه.
دکترای قبلی که میرفتم همگی به پیشنهاد دیگران بود. اما اینبار خودم تحقیق کردم و تصمیم گرفتم به دیباوند مراجعه کنم.
کلی برای خودم و شوهرم آزمایش نوشت. من آزمایشامو دادم و شوهرمم ان شاءلله توی همین هفته میره که آز بده.
دعامون کنید دوستان... محتاج دعاتونیم.
پی نوشت:
(7/5/98) امروز صبح با سلام و صلوات شوهرمو راهی کردم بره اهواز واسه آزمایش. وای خدا احساس می کردم دارم بچه مو برای اولین بار میفرستم بره مدرسه😁 همیشه با هم می رفتیم اولین باره تنهایی رفته. خودم اومدم سرکار ولی دلم پیششه. بهش پیام دادم هنوز جواب نداده. واسش دعا کنید.
بچه ها این سری برای شروع سیکل درمان تقریبا هیچی پول نداریم. تنها پولی که داریم به اندازه آزمایشات و ویزیت هاست. آخه امسال درگیر خرید خونه بودیم هرچی پول داشتیم رفت واسه خونه. سه تا راه بیشتر نداریم ا-چندماه صبر کنیم تا یه مقدار پول جمع بشه 2-از دوتا تیکه طلای باقیمانده دل بکنم و بفروشم شون. 3- قرض بگیریم بعدا کم کم پس بدیم.
خودم راه سوم زیاد دوست ندارم. راه اول هم خیلی زمان می بره من طاقت ندارم. می مونه راه دوم😢. شما چی پیشنهاد می کنید؟