آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

بازگشت به نقطه 0

1398/5/6 11:30
نویسنده : زینب
403 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای وبلاگیم. نم دونم هنوز منو دنبال می کنید یا نه . آخرین باری که پست گذاشتم 5 فروردین 98 بود یعنی 4 ماه پیش. 

توی این مدت دوباره از صفر شروع کردم این بار اهواز با دکتر دیباوند

3 سال از عمرم و وقتمو و پولمو صرف دکترای مرکز اصفهان کردم و دوباره برگشتم به خونه اول (دکترای اهواز ). نمیخوام بگم عمر و پولم هدر رفت. درسته سنم رفت بالا درسته پول زیادی خرج کردم و به نتیجه نرسیدم ولی خوشحالم که تلاشمو کردم اگه دست روی دست میزاشتم و هیچ کاری نمی کردم اونوقت میشد وقت تلف کردن. بالاخره اصفهان هم برای خودش هم فال بود و هم تماشا. کلی واسه خودمون گشتیم و لذت بردیم. 

دکتر دیباوند یه خانم دکتر با حوصله و خوش اخلاقه به جرات می تونم بگم اولین دکتریه که واسم وقت گذاشت و کل مدارکمو رو چک کرد و به حرفام گوش داد. تعریف کارشو زیاد شنیدم امیدوارم واقعا همینجوری باشه. 

دکترای قبلی که میرفتم همگی به پیشنهاد دیگران بود. اما اینبار خودم تحقیق کردم و تصمیم گرفتم به دیباوند مراجعه کنم.

کلی برای خودم و شوهرم آزمایش نوشت. من آزمایشامو دادم و شوهرمم ان شاءلله توی همین هفته میره که آز بده. 

دعامون کنید دوستان... محتاج دعاتونیم.

 

پی نوشت:

(7/5/98) امروز صبح با سلام و صلوات شوهرمو راهی کردم بره اهواز واسه آزمایش. وای خدا احساس می کردم دارم بچه مو برای اولین بار میفرستم بره مدرسه😁  همیشه با هم می رفتیم اولین باره تنهایی رفته. خودم اومدم سرکار ولی دلم پیششه. بهش پیام دادم هنوز جواب نداده. واسش دعا کنید.

بچه ها این سری برای شروع سیکل درمان تقریبا هیچی پول نداریم. تنها پولی که داریم به اندازه آزمایشات و ویزیت هاست. آخه امسال درگیر خرید خونه بودیم هرچی پول داشتیم رفت واسه خونه. سه تا راه بیشتر نداریم ا-چندماه صبر کنیم تا یه مقدار پول جمع بشه 2-از دوتا تیکه طلای باقیمانده دل بکنم و بفروشم شون. 3- قرض بگیریم بعدا کم کم پس بدیم. 

خودم راه سوم زیاد دوست ندارم. راه اول هم خیلی زمان می بره من طاقت ندارم. می مونه راه دوم😢. شما چی پیشنهاد می کنید؟ 

 

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
6 مرداد 98 11:40
انشالله هرچه زودتر به خواسته های دلتون برسین⚘⚘
زینب
پاسخ
ان شالله
الهه
6 مرداد 98 13:59
سلام اجی خوبی ان شاءالله که همه چی درست میشه اجی خدا بزرگه
زینب
پاسخ
ان شالله عزیزم
الی
6 مرداد 98 17:22
زینب جان انشالله دست این دکتر مهربون برات خیر باشه و پست قشنگ مادر شدنت رو بذاری...
زینب
پاسخ
ان شالله عزیزم
مامان آینده اتمامان آینده ات
8 مرداد 98 14:22
 ایشالا وقتی خدا یه کوچولوی ناز بهتون میده همه این روزا و سختی ها یادتون میره.
بنظرم راه دوم و سوم خوبه.اگه بتونید وامی چیزی بگیرید که خیلی بهتره.اگه هم طلاهاتون بفروشید چندماه بعد وقتی پول دستتون اومد ایشالا جاش میخرید دوباره.
زینب
پاسخ
ممنون از راهنماییت عزیزم
الهه
14 مرداد 98 21:08
سلام اجی خوبی به نظرم راه دوم بهتره اجی ان شاءالله که همه چی درست میشه و خدا هم یه دوقلو میده البته این فقط یه دعاس اجی ان شاءالله که زودی نی نب دار میشی
مامان علی آقامامان علی آقا
15 مرداد 98 1:35
سلام عزیز دلم انشاا... دکتر جدید برات بشه فرشته و تو رو به آروزی قشنگت برسونه😍😍ماهم با دیدن عکسای خوشگلت فرشته نازت کلی ذوق کنیم
الهه
31 مرداد 98 9:21
سلام اجی خوبی پیشاپیش تولدت مبارک اجی میدونم خیلی مونده ولی چون اون موقع ماه صفره گفتم زودتر تبریک بگم تولدت مبارک ان شاءالله همیشه شاد و سلامت و موفق و خندون و خوشبخت و سربلند باشی و به همه ارزوهات برسی اجی بازم تولدت مبارک شرمنده انقدر زود تبریک گفتم😘
زینب
پاسخ
ممنون عزیزم . چه خوب که یادت موند
سیمرغ
21 شهریور 98 1:26
سلام زینب جونم 
انشالا این دفعه خدا جواب دلت رو بده و اگر لایق باشم همیشه تو دعاهام هستی 
به نظر من راه دوم از بقیه راهها بهتر است جای طلا رو هر وقت که باشه میتونی پر کنی ولی سن اگر بالا بره دیگه نمیتونی برگردونی 
انشالا خیره و خدا بهترین ها رو سر راهت قرار بده و سال دیگه به حق حضرت علی اصغر (ع ) نی نیت یا تو بغلت باشه یا تو دلت انشالا 
😇😘
زینب
پاسخ
ممنونم عزیزم
عمه فروغعمه فروغ
12 مهر 98 0:42
سلام،امیدوارم به همه خواسته تون برسین ان شالله😘
زینب
پاسخ
ممنون عمه فروغ جون