آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

هفت سین بی روح خانه ما

1398/1/5 12:02
نویسنده : زینب
325 بازدید
اشتراک گذاری

تا هفت سین خانه بی سور و ساتمان

با عکس سر به زیر تو تکمیل می شود

ماهی درون تُنگ دلش تنگ می شود

بغض غمت به حنجره تبدیل می شود

 

ساعت عبور می کند از مرز بی کسی

هر عقربه به خاطره ای خسته می رسد

یک سال هم بدون تو خط خورد صفحه ها

تقویمِ بی حضور تو تعطیل می شود

 

از دوری ات اگرچه پر از اشک می شوم

دلواپس همیشه پر گریه ام نباش

هر قطره اشک یک غزل تازه و غریب

از غم به عشق ناب تو تبدیل می شود

 

حسرت به جان مادر پیرم نشسته است

هر شب سوال می کند از چشم ابری ام

پس کِی، کجای زندگی ات دختر جنوب-

ساراترین عروسِ شبِ ایل می شود

 

دارد بهار می رسد اما برای من

پاییز غمزده ماندست یادگار

غرق ( مقلب الغم) تو می شوم- ببین

امسال هم بدون تو تحویل می شود ...  امید صباغ نو

 

ای کاش امسال تو را به من هدیه می دادند

کاش امسال جاودانه می شدیم

کاش امسال عید من مصادف بود با دیدن تو

کاش امسال درد من بیقراری نبود

کاش امسال کنار تو سال تحویل می شد

ای کاش ...

مگر قرار ما نبود جاودانه شدن؟

مگر قرار ما نبود که تمام خواهد شد و ما شروع خواهیم کرد؟

حالم زیاد ناخوش است

فقط تو میتوانی به دادم برسی ...

 

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
5 فروردین 98 13:55
انشالله در سال جدید به ارزوی دلتون برسید. 😇
مامان صدرامامان صدرا
5 فروردین 98 21:05
انشالله سال خوبی باشه براتون🌸🌸🌸
الهه
7 فروردین 98 8:19
سلام اجی خوبی ان شاءالله که با صلاح و مصلحت خدا امسال به ارزوت میرسی اجی حتما حکمتی درشه 
سیمرغ
22 فروردین 98 2:27
انشالا تو این سال جدید به تمام آرزوهای قشنگ میرسی عزیزم😘😘💖💖
سوری
23 فروردین 98 17:18
از خداوند میخوام به ارزوت برسی زینب عزیزم...
سیمرغ
19 خرداد 98 21:55
سلام عزیزم خوبی؟ 
کجایی خبری ازت نیست کاش یه پست میزاشتی از نگرانی بیرون میاومدم 
زینب
پاسخ
سلام . خوبی عزیزم ممنون که بفکرمی . چشم میام مینویسم