آدم ها را درک کنیم...
سلام.
آدم ها تا موقعی که در موقعیت خاصی قرار نگیرند نمی توانند سختی های و مشکلات اون وضعیت خاص رو درک کنند. خودم رو مثال میزنم تا موقعی که مجرد بودم و اصلا به بچه فکر نمی کردم زنهای نابارور اطرافم را اصلا درک نمی کردم و نمی دونستم چه سختی هایی رو دارن تحمل می کنند . درد بی پولی برای دکتر رفتن ، درد آمپول ها، تحمل نیش و کنایه ها و سوال های جورواجور مردم و .... ولی حالا می فهممشون. وقتی کسی بچه دار نمیشه خودش از همه بهتر میدونه دردش چیه و درمانش چیه.. حالا یا پول دکتر رفتن نداره یا رفته و نتیجه نگرفته . پس تجویز نسخه های بی فایده ما دردی رو دوا نمیکنه که هیچ بیشتر اعصابشو داغون میکنه..
یه خانمی در همسایگی خونه پدرم زندگی میکنه که هر وقت من یا مادرم رو می دید کلی سوال پیچمون میکرد و آدرس دکتر می داد. یا توی روضه ها به من میگفت برو گهواره علی اصغر بلند کن شاید مراد بگیری... گذشت تا اینکه دخترش خودش ازدواج کرد و حالا دوسه سالی هست که بچه دار نمیشه چند شب پیش توی روضه خانمهای همیشه فضول در مورد دخترش ازش پرسیدن جوابی که داد برام جالب گفت که همه چیز دست خداست اگه خداخواست میده نخواست هم نمیده. دخترم میگه من زیاد بچه برام مهم نیست سوالا و حرفای مردم اذیتم میکنه خلاصه اون خانم که اتفاقا کنار دست من نشسته بود کلی از حرف و حدیثای مردم گله مند و شاکی بود. من مثل همیشه ساکت بودم هیچی نمیگفتم فقط یاد روزایی افتادم که اون خانم چقدر سوال پیچم میکرد و برام نسخه می پیچید. حالا داره درک میکنه ...خدا کنه دخترش زود بچه دار بشه یه نفر دیگه از این انتظار سخت بیاد بیرون....
هر سال روز تاسوعا مادر شوهرم حلیم نذری داره. حوصله ندارم توضیح بدم چی شد فقط می تونم بگم از درون خورد شدم. غرورم له شد. دلم شکست ...
تو رو خدا هوای دل اطرافیانتو داشته باشید مبادا با حرفاتون دل کسی رو بشکونید. حتی با دعاهای بلند بلندتون.