آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

سفر به خانه خدا

1396/1/27 10:26
نویسنده : زینب
181 بازدید
اشتراک گذاری

وسایلهایم را میچینم توی ساک .
یک بالش کوچک پتوی مسافرتی ...دودست لباس .شانه مسواک و صابون و حوله....
اوه راستی بشقاب و قاشق و چنگال یادم نرود ...همینطور یک جفت دمپایی راحت ....سوزن نخ لازمم میشه ینی ؟ چادر نمازی که سوغات کربلاست و مادرم شب قبل برایم دوخته، سجاده دوست داشتنی ام و مفاتیح و قرآن کوچکم را روی همه وسایل می گذارم و ساکم را می بندم. 
بعد از نماز مغرب دوش میگیرم و آماده می شوم برای رفتن. زود میروم مثل سال های قبل ... به مسجد که رسیدم سومین نفر بودم
 امسال هم خداراشکر قسمتم شد با اینکه اصلا فکرش را نمیکردم .... یادش بخیر پارسال. چقدرررر زود گذشت این یکساله پر از اتفاق. میروم تا اعتکاف نیمه کاره پارسال را تمام کنم میروم برای اعمال ام داوود که پارسال نتوانستم انجامش بدهم ...
حال عجیبی داشتم...قرار است مهمان خدا شوم سه روز ...مخصوص او برای او ....
راستش اصلا انتظارشو نداشتم امسالم برام جور شه .
سه روز توی خانه تو ....یک خلوت عاشقانه ....

نماز شب ، نماز طولانی مخصوص شب های اعتکاف، ختم قرآن و دعا برای خانه دار شدنمان . بچه دار شدنمان . چقدر برای بچه های حیات خلوت دعا کردم برای زهره که حال شوهرش خوب بشود و بچه های ناز بیاورد. برای ثریا و جنین های چشم رنگی اش. برای مرضیه که خدا صبرش بدهد و  با شیرینی بچه سختی ها را فراموش کند. برای سحر، سمن ، مریم، و بقیه .برای سلامتی همه باردارای گروه و نی نی های نازشون

راستی امسال به خودم جرات دادم همراه با بقیه خانم ها در بلندگوی مسجد برای همه قرآن بخوانم. از پارسال به دلم مونده بود. اولین بار بود که بلندگو دست میگیرم و قرآن میخوانم 

خدایا میدانم حواست به من هست. فراموشم نکن ...

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

الهه
28 فروردین 96 19:47
سلام اجی خوبی قبول باشه اعتکافت اجی ان شاءالله زودی خدا حاجتتو بده اجی
زینب
پاسخ
ممنون دوست خوبم
الهه
30 فروردین 96 10:23
سلام اجی خوبی فردا و 1 اپم اجی هر وقت فرصتشو داشتی بهم سر بزن اجی ممنونم :لبخند:
ماماني گيتا جوني
1 اردیبهشت 96 3:44
خوشا به سعادتت
الهه
25 اردیبهشت 96 7:13
سلام اجی خوبی فردا اپم اجی هر وقت تونستی بهم سر بزن اجی ممنونم
الهه
29 اردیبهشت 96 8:00
سلام اجی خوبی بهم گفتی قراره مرداد بری دکتر اجی ان شاءالله که اینبار خدا دلتو شاد میکنه اجی میدونم شاید تو هم استرسی باشی اجی اما این استرس از همه چی بدتره اجی تو این چند وقت با خودت تمرین کن به خودت بگو من میتونم من میتونم_میتونم استرس رو از خودم دور کنم_من میتونم مادر بشم یه روزی_ استرس برو گمشو_ شیطون برو گمشو_ من میتونم شاد باشم و بخندم و به روزهای فکر کنم_ من میتونم به خودم انرژی مثبت بدم_ اجی اینارو با خودت اتمرین کن و مدام تکرار کن استرس خود به خود از خودت دور میشه اجی اراده میخواد که تو هم داری اجی نباید هیچوقت استرس داشته باشی اجی منم تجربه شو دارم منم استرسو گذاشتم کنار اجی پس تو هم میتونی و کافسه بخوای اجی اول توکلت به خدا باشه ازش هم کمک بخواه تا بهت کمک کنه اجی ان شاءالله که بتونم بهت کمکی بکنم اجی صلوات هم زیتد بفرست و قران هم بخون اجی ببخش طولانی شد
زینب
پاسخ
سیمرغ
25 خرداد 96 12:02
سلام زینب جون کجایی بیا یه پست بذار و از حالت با خبرمون کن